این در صورتی است که قرآن به مسیحیان از جهت اهل کتاب بودن، با دید دشمنی نگاه نکرده است و می فرماید: ( لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ / مسلّما سرسخت ترين مردم را در دشمنى با كسانى كه ايمان آوردهاند، يهود و مشركان خواهى يافت و نزديك ترين آنها را در دوستى با مؤمنان كسانى ميابى كه گفتند: ما نصاراييم. اين بدان سبب است كه گروهى از آنان كشيشان و راهباناند و آنها تكبر و بزرگ منشى نمى ورزند).
از طرفی نگاه مسلمانان امروز دنیا هم به مسیحیان نگاه بد و از روز دشمنی نیست. در کشور خودمان هم همینطور است. حتی علمای ما با کشیش های مسیحی دیدار دارند و با نگاه وحدت گونه به آنها می نگریم. به هر حال آنها دیندار محسوب می شوند و علمای ما هم اهل کتاب را پاک می دانند و معامله با آنها را جایز می دانند.
اما نمی دانیم دلیلی این دشمنی در شبکه های مسیحی چیست. آیا این دشمنی ها بجز این است که این شبکه ها از طرف دولت های غربی و دشمنان انقلاب پشتیبانی می شوند و قصد اصلی آن ها انحراف مردم ایران از دین اسلام و قبول یک دین راحت و بی درد سر و بدون قانون و احکام و مخدوش کردن چهره اسلام است.
دراین فیلم کشیش "هرمز" مسلمانان خوب را از مسلمانان بد جدا می کند ولی در آخر زهر خود را ریخته و کتاب قرآن و دین اسلام را دین خشونت و قتل و کشتار معرفی می کند.
به طور کلی این خشونت طلب نشان دادن مسلمانان و هم پیاله کردن کلیه مسلمانان با وهابیون و داعش معضلی است که اتفاقا با برنامه ریزی های دقیق انجام شده است و امروزه به ضرر همه مسلمانان جهان تمام شده است.
اما آیا به راست دین اسلام دین خشونت است؟
در اینجا چند مطلب لازم به ذکر است:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیكُمْ مِنْ الأَسْرَى إِنْ
یَعْلَمْ اللَّهُ فِی قُلُوبِكُمْ خَیْرًا یُؤْتِكُمْ خَیْرًا مِمَّا
أُخِذَ مِنْكُمْ وَیَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (أنفال: 70).
«ای پیامبر، به اسیرانی که در دست شما هستند بگو اگر خداوند بداند که در
دلهای خود نیت خیری دارید بهتر از آنچه که از شما گرفته شده، به شما خواهد
داد و گناهانتان را میآمرزد که خداوند بسی آمرزنده و مهربان است».
وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ
تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (بقره: 190)
«با کسانیکه به جنگ شما میآیند، در راه خدا پیکار کنید و تجاوز روا مدارید که خدا تجاوزگران را دوست نمیدارد».
این آیة شریفه، سه قید برای جنگ ذکر نموده نخست آنکه: مسلمانان در راه خدا بجنگند (نه برای دنیاطلبی و غنیمتیابی)! دوّم آنکه: مسلمانان با کسانی بجنگند که برای پیکار با ایشان آمدهاند (نه کسانی که سر جنگ با آنها ندارند)! سوّم آنکه: مسلمانان به هیچکس تجاوز روا ندارند یعنی زنان و کودکان و پیران و کسانی را که اهل جنگ نیستند همه را محترم شمرند چنانکه طبری از ابن عبّاس (پسر عموی پیامبر) آورده که در تفسیر آیة مزبور گفت:
«لاتَقتُلُوا النِّساءَ وَلا الصِّبیانَ ولا الشَّیخَ الکَبیرَ ولا مَن
أَلقی إِلَیکُمُ السَّلَمَ وَکَفَّ یدَهُ، فَإِن فَعَلتُم هذا فَقَدِ
اعتَدَیتُم». (تفسیر طبری، ذیل آیة 190 از سورة بقره)
یعنی: «زنان و کودکان و پیرمردان و کسی که اظهار صلح به شما میکند و دست
از جنگ باز میکشد، هیچکدام را نکشید که اگر چنین کردید بیتردید تجاوز
نمودهاید».
وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (أنفال: 61).
«اگر دشمنان به صلح تمایل نشان دادند تو نیز بدان متمایل شو و بر خدا توکّل کن که او شنوا و دانا است».
امام صادق (ع)نقل می کند که رسول خدا (ص) مسلمانان را از قتل زنان و
کودکان در زمان جنگ و در سرزمین دشمن نهی نموده است ، مگر این که آنها نیز
به جنگ دست ببرند : « حتی زنی که در جنگ مشارکت داشت تا آنجا که می توانی
از کشتن وی چشم پوشی کن » .
امام صادق (ع) از پیامبر (ص) نقل می کند که فرمود : « و لا تسبوا اهل الشرک ، مشرکان را فحش و ناسزا نگویید »
امام صادق (ع) از امام علی (ع) نقل می کند که رسول خدا (ص) مسلمانان را از ریختن سم در سرزمین مشرکان نهی می کرد. این روایت نشان می دهد که هر گونه کاربرد مواد شیمیایی در جنگ ممنوع است ، رسول خدا (ص) حتی آتش زدن درختان و محصولات کشاورزی را نیز ممنوع اعلام می کردند .
پیامبر (ص) وقتی که معاذ بن حبل و ابوموسی اشعری را به یمن اعزام می کرد به آنان فرمود : « تشاورا و تطاوعا و یسرا و بشرا و لا تنفرا ، با هم مشورت کنید ، همیاری نمایید ، کارها را آسان نشان دهید ( به مردم در مورد اسلام ) بشارت و مژده دهید و ایجاد نفرت نکنید »
امام صادق فرمود : پیامبر اسلام (ص) هنگامی که می خواست سپاهی برای جنگ اعزام کند ، آنان را فرا می خواند و در برابرشان می نشست و می فرمود : « با نام خدا و برای خدا و در راه خدا سفر را آغاز کنید ، نیرنگ و حقه نزنید ، مثله نکنید ، سالخوردگان ، کودکان و زنان را نکشید ، درختی را نبرید مگر مجبور شوید »
امام علی (ع) در سفارش به لشکریان خود در جنگ صفین پس از این که سفارش نمود ، آغازگر جنگ نباشید ، فرمود : « فراریان را نکشید ، ناتوان ها را ضربت نزنید ، مجروحان را به قتل نرسانید ، با اذیت و آزار زنان را به هیجان نیاورید ، اگر چه آنها به شما دشنام دهند و متعرض آبروی شما گردند »
پیامبر اسلام (ص) فرمود : « از کشتن پیران و کودکان مشرکان دست نگه دارید »
سُهَیل بن عَمرو در جنگهای بسیار با پیامبر روبرو شد و در فتنههای
گوناگون دخالت داشت. در «بَدر» به اسارت مسلمین درآمد و با «فدیه» آزاد شد،
در «حُدَیبِیه» بعنوان نمایندة مشرکین از سوی آنها نزد پیامبر آمد. در فتح
مکّه از پای ننشست و مردم را به جنگ با رسول خدا -صلى الله علیه وآله
وسلم- فراخواند و گزارش ابن اسحق، او و صَفوان وعِکرِمَه در محل «خَندَمَه»
گروهی را برای پیکار با پیامبر گرد آورده بودند! (سیرة ابن هشام، ج 2، ص
407)
چنین کسی، با آن پیشینة تابناک! همینکه دید پیامبر اکرم با فتح و ظفر به مکّه وارد شد ناگزیر از رسول خدا -صلى الله علیه وآله وسلم- أمان خواست. پسرش عبدالله را بسوی پیامبر فرستاد و به او گفت که برای من از محمّد امان بگیر، زیرا که من از کشتهشدن خاطر آسوده ندارم. و پیشینة خود را نزد محمّد و یارانش بیاد آوردم که هیچکس بدسابقهتر از من نبود! من در روز «حُدَیبِیه» با پیامبر برخوردی داشتم که کسی بدان گونه با وی روبرو نگشت. و صلح نامة حُدَیبِیه را (که آنرا نقض کردیم)! من امضاء کرده بودم. با این همه، در جنگ «بَدر» و «اُحُد» نیز حضور داشتم و در تمام حرکات قریش بر ضدّ پیامبر، شریک بودم»
«عبدالله فرزند سُهَیل، به حضور رسول خدا -صلى الله علیه وآله وسلم- رسید و
پرسید: ای پیامبر خدا آیا به پدرم زینهار میدهی؟ پیامبر پاسخ داد: آری،
او در امانِ خدا است. از خانهاش بیرون آید! سپس رسول خدا -صلى الله علیه
وآله وسلم- به اطرافیان خود گفت: هر کس که سُهَیل بن عَمرو را دید با تندی
به وی نگاه نکند، سهیل باید از خانهاش بیرون آید!(المغازی ج 1 ص 111)
«وَلَا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنََانُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»
دشمنی با گروهی شما را وادار نکند که درباره آنها عدالت نورزید، عدالت را
رعایت کنید که به پرهیزکاری نزدیکتر است (سوره مائده-آیه 8)
پیغمبر اسلام-ص- فرمودند:"سفارش به نیکی را درباره اسیران بپذیرید"
(سیره ابن هشام ج 1 ص 645- تاریخ طبری ج 2 ص 460)
و مورّخان باتّفاق، نوشتهاند که چون نمایندگان هوازن از پیامبر درخواست
عفو نمودند، رسول خدا -صلى الله علیه وآله وسلم- به آنان سفارش کرد که شما
پس از نماز جماعت درخواست خود را بازگو کنید تا من همة یارانم را به آزاد
ساختن اسیرانشان برانگیزم و به نمایندگان مزبور فرمود در حضور نمازگزاران
بگویند: ما از پیامبر میخواهیم که نزد مسلمانان میانجی شود و از مسلمانان
میخواهیم که نزد پیامبر میانجیگری کنند تا همة اسیران ما آزاد گردند.
نمایندگان هوازن چنانکه پیامبر دستور داده بود، خواهش خود را پس از نماز
نیمروز، تکرار نمودند و رسول خدا بلادرنگ اعلام داشت که اسیران من و
اُسَرای فرزندان عبدالمطلب همگی آزادند! مهاجران نیز فریاد برآوردند:
اسیران ما، جملگی از آن پیامبرند! انصار در پی ایشان ندا در دادند: همة
اسیران ما از آن رسول خدا هستند! بدین گونه تمام أسراء از بند اسارت رهایی
یافتند و برخی از یاران پیامبر که مقاومت نشان میدادند با وعدة نیک رسول
خدا -صلى الله علیه وآله وسلم- اسیران خود را آزاد کردند.
این اقدام پیامبر، اولاً موجب شد که یارانش بدلخواه و با رضایت، أسرای
جنگی را رها ساختند و کینه ای از آنان در دلشان باقی نماند. و ثانیاً سبب
گردید که شش هزار تن از مرد و زنِ هوازن بتپرستی را ترک نمودند و با میل و
رغبت، به آئین توحید روی آوردند.
رهبر منافقان مدینه، عبدالله بن أُبَی بود. پیامبر بزرگوار اسلام -صلى
الله علیه وآله وسلم- این مرد را با همه کارشکنیهایش تحمّل میکرد. حتی پس
از مردنش تصمیم گرفت بر جنازه او نماز گزارد ولی وحی إلهی وی را از اینکار
بازداشت و به روایتی، وحی پس از نماز پیامبر بر عبدالله آمد و رسول خدا را
از دعاکردن بر منافقان منع نمود.در زمان حیات عبدالله، بارها کسانی چون
عمر بن خطّاب ودیگران از رسول اکرم اجازه خواستند تا وی را بکشند اما
پیامبر رحمت، این کار را روا نشمرد، پسر عبدالله بن أُبَی به پیامبر گفت:
اگر میخواهی پدرم را بکشی خود مرا مأمور کن.
پیامبر در پاسخ او فرمود:
«نه! بلکه با وی مدارا میکنیم و تا هنگامی که با ما بسر میبرد به نیکی با او رفتار خواهیم کرد»
اینها همگی نمونه های غیر قابل انكاری است كه نشان رافت و رحمت در قران و اسلام و در شخصیت پیامبر اكرم (ص) دارد .
پاسخی دیگر
خداوند در برابر آزار و اذیت مشرکین چهاردستور به پیغمبر و مومنین داده است
دستور اول : دستور به صبر « فاصبر علی ما یقولون» یعنی ای پیغمبر در برابر بدگوئی و زخم زبان آنان صبر پیشه کن ( طه / 130)
دستور دوم : دستور به بخشش و نادیده گرفتن اذیت و آزار فاعفوا و اصفحوا
یعنی بدیهای آنان را ببخشید و اصلا نادیده بگیرید ( بقره / 109 )
دستور سوم : دستور به صبر در ریختن خون آنان کفوا ایدیکم یعنی از ریختن خون مشرکین دست بردارید ( نساء /77 )
دستور چهارم : دستور به جهاد و ریختن خون آنان >>> اقتلوهم حیث ثقفتموهم یعنی بکشید آنها را هر جا که آنها را یافتید ( بقره / 191(
دستور چهارم به هنگامی صادر شد که مشرکین و کفار کار را به جائی رساندند که از هر نوع آزار و اذیتی در حق مسلمانان دریغ نکردند همچنانکه در خود آیات قران این مطلب دیده میشود مثلا در آیه 39 سوره حج
میگوید : اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا یعنی به انها که قتال میکنند اجازه داده شد چون به آنها ظلم شده بود .
اکثرکسانیکه اسلام را دین خشونت معرفی میکنند تمسک به آیات جهاد کرده اند که درصدرآن همین آیه 191 سوره مبارکه بقره است .
بررسی آیه 191 سوره بقره
با بررسی آیه 190 و 191 سوره بقره فهمیده میشود که : این دستور خداوند وقتی صادر شد که کفار مکّه بعضی از مسلمانان را کشتند و بعضی دیگر را از خانه هایشان بیرون کردند چرا که در این دو آیه میفرماید : و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم یعنی بکشید در راه خدا آنهائی که عده ای از شما را کشتند . و همچنین میفرماید : اخرجوهم حیث اخرجوکم یعنی آنها را از خانه هایشان بیرون کنید بجهت آنکه آنها شما را از خانه هایتان بیرون کردند .
در ادامه آیه ، خداوند متعال افعال مشرکین اعم از قتل و اخراج مسلمانان از
خانه هایشان را نوعی فتنه معرفی کرده و میفرماید : والفتنة اشدّ من القتل
یعنی فتنه ( کشتن مسلمانان و آزار و اذیت آنان ) بد تر است از قتل کفار و
مشرکین یعنی اگر قتل این عده از مشرکین کار بدی باشد ، بدتر آنستکه این عده
مشرکین بر مسلمانان سیطره پیدا کرده و آنان را به قتل برسانند و بقیه را
نیز از خانه هایشان بیرون کنند .
از تمام کسانیکه به این آیات اشکال کرده و آن را نوعی خشونت معرفی میکنند
سوال میکنیم که اگر عده ای نزدیکانتان را به قتل برسانند و شما را از خانه
هایتان بیرون کنند آیا شما دست روی دست خواهید گذاشت تا اینکه حکم قتل شما
را نیز صادر کنند یا اینکه در صدد دفاع بر خواهید آمد ؟؟ و اگر دفاع کنید
خشونت به حساب می آید ؟؟
خلاصه : با بررسی آیات قرآن به این نتیجه میرسیم که دستور قتل کفار و
مشرکین ، دستور ابتدائی نبوده بلکه این دستور در پی کشته شدن عده ای از
مسلمانان بدست مشرکینی صادر شده که از هیچ نوع آزار و اذیتی در حق مسلمانان
اباء نداشتند . بنا بر این آیه در صدد بیان دفاع مسلمانان از خود در برابر
قتل و آزار و اذیت مشرکین است .